زمانی کاره گلمو انجام میدادم وقت هم کم بود
طرحو که داشتم به اخراش میرسوندم یهو لپتاپ هنگ کرد
کلا صفحه رفت اولش فکر کردم هنگ شده دوباره باز کنم درست میشه
باز کردم اما باز نشد احساس کردم گرافیکش سوخت
حدسم درست بود...از اون ور هم زهرا میگفت چی شد تموم شد منم
که نمیتونستم بگم فعلا نه چون میدونستم استرس میگیره گفتم کم مونده
نخواستم دروغیم بگم..خلاصه بردم تعمیر گفتن چه کردی لپ تاپ کلا سوخته
گفتم عیب نداره فعلا هاردشو بدین پروژه دارم
خلاصه بردم دیدم فایل پروژه رو که باز کنم میگه فایل خراب است
2روز وقت داشتم از اول کار کنم تموم کنم اول رفتم یه لپ تاپ خریدم
زهرا هم میگفت تموم شد میگفتم کم مونده(کجا کم مونده کلا از اول کار میکنم)
خلاصه دو شب اصلا نخوابیدم توی دو شب و روز پروژه ای که یک هفته داشتم روش
کار میکردمو تموم کردم
عجب زمانایی بود خلاصه دقیقه 90 رسوندم دست گلم
بهشم نگفتم تا دفعه بعد نگه خودم کار میکنم
الان که اصلا جوابمو نمیده شاید ازم بدش میاد شایددم اصلا نمیخونه اس هارو
خدایا هر چی خودت بخوای
نظرات شما عزیزان:
|